گوينده راديو ميگفت:خورده هاي نان سفره ها را دور نريزيد و گوشه اي براي پرندگان بريزيد.
كجاست پرنده اي كه بخورد خورده نان ها را از لب پنجره ؟؟؟؟؟
انگار گوينده را ديو خبر نداشت پرنده هاي شهر مدت هاست كه شهر را كوچ كرده اند!!!!!
نه به خاطر سرما و نه گرسنگي!!!!!!! ((گرسنه كه نمي مانند مردم شهر چنان سفره هاي مملو از تكه هاي درشت نان و پسماندهاي غذا را از پنجره و بالكن خانه هايشان به بيرون تكان مي دهند كه دايناسورهاي منقرض شده عصر يخبندان را سير مي كند !چه برسد به گنجشكك نحيف روي ديوار !!!!!))
به خاطر دود هاي شهر كه فضاي شهر را سياه كرده(مثل سياهي كوزه ترس هاي كودكيمان كه يك هو بيرون مي آمد و چشم چشم را نمي ديد)
فضاي شهر مه آلود است نه با قطرات آب بلكه با آلاينده ها كه پراست از عناصر سمي كارخانه ها و ماشين ها وبنزين و…….که نتیجه اش بالا رفتن آمار بیماران صعب العلاج و…..است .
خبر خوب اين است كه مسئولين راه حل آن را پيدا كرده اند و سخت به اجراي آن كمر همت بسته اند تعطيلي مدارس!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آیت الله حائری شیرازی
باور کن که حامله نیست!
زنها وقتی باردارند، با احتیاط می نشینند و می ایستند.
مؤمن هم باردار است و جنین او ایمان اوست.
زن حامله اگر از بلندی بیفتد، بچه اش سقط میشود؛ مؤمن هم گاهی یک حرف ناملایم میزند و ایمانش سقط میشود.
زنی که پشت سر هم به این طرف و آن طرف میپرد، باور کن که حامله نیست.
اگر حامله بود اینطور بی پروا نبود.
کسی هم که لابلای حرفهایش خیلی شلنگ تخته میاندازد و در قضاوتش درباره این و آن، هرچه خواست میگوید، باور کن که حامل «ایمان» نیست.
خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟
عبادت یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات. اللهاکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ کِی جلوه میکنی؟ ببین من با ادب ایستادهام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمیشود رؤیت عظمت تو مرا به سجده و رکوع بکشاند؟ سجدهها را تکرار میکنم اما کِی تو در را باز خواهی کرد؟ مدام این الفاظ را تکرار میکنم، ولی هنوز تو را نچشیدهام. و هنگامی که نماز به پایان میرسد، بنده صدا میزند: باشد راضی هستم… سلام بر همه خوبان عالم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.» این بار هم نشد ولی سجدۀ شکر بهجا میآورم؛ خدایا ممنونت هستم که مرا در این تمنّا قرار دادی.
بخشی از کتاب “رابطه عبد و مولا” اثر علیرضا پناهیان
تندروی های ریش دار بسیجی در حال خدمت به مردم، در سیل اخیر خوزستان، داوطلبانه هرجا نیاز به جان دادن باشد در صف مقدم ایستاده اند.
دلواپسان مجازی و مدعی ایران پرستی روی کاناپه نشسته و توییت اعتراضی منتشر میکنند!
جالب اینکه در تمامی فیلم های سینمایی چهره بسیجی ها را تند، خشن، اُمل، احمق و مخالف شادی مردم نشان میدهند اما در واقعیت در همه بحران ها بسیجی ها در صف اول ایستاده اند.
نوشته يكي ديگه
اگه كتك بخوريم و حتي غذا بهمون داده نشه ،سخت تر از اين نيست كه مادر با بچه حرف نزنه
اين مثالي بود كه امروز راديو معارف داشت مي زد و مقايسه مي كرد به روز قيامت كه اگه خدا بهمون نگاه نكنه چه برسه كه با هامون حرف بزنه.اونوقت چي؟؟؟
راستي راستي!!!! تو اين دنيا اگه ناراحت باشيم و درها بروي ما بسته باشه، با تمام خطا و اشتباهاتمون آويزون درگاه خدا ميشيم .يه اميد خاصي پيدا ميشه انگار ميشه كه مشكله حل بشه.
حالا اگه خدا با هامون نباشه چي؟؟؟
امام صادق(ع) میفرماید: کسانی هستند که در روز قیامت، خدا به آنها نگاه نمیکند و با آنها حرف هم نمیزند؛ ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»(تحفالعقول/329) خدا با خیلیها روز قیامت حرف میزند(حتي اهل جهنم)ولی این گروه از اهل جهنم، کسانی هستند که خداوند حتی با آنها سخن هم نمیگوید و به آنها نگاه نمیکند که این ظاهراً بدترین عذاب است.
برنامه ويژه وحدت حوزه و دانشگاه با حضور جمعي از طلاب و دانشجويان داخل مدرسمون
تعلقات شدید به دنیا
گاهی نیز عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است. اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد.
چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است. طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او.
یک کسی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید. پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری ؟ گفت بله. پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای ؟ گفت نه. فرمود به خاطر همین می ترسی چون به جان تو وابسته شده است.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
چرا قیمت دستورات واجب از دستورات مستحب بالاتر است؟
?چرا وقتی که میخواهیم آدم شویم میفرمایند که «نمازت را دریاب»؟ چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود دارد. بالاخره خدایا «من» تصمیم گرفتم این روزه مستحبی را بگیرم. هر چه هم قیافهات را کج و معوج کنی و خودت را مثلاً کوچک کنی، باز هم هست. به هر حال «من» تصمیم گرفتم. اما این مسأله در نمازهای واجب یومیه نیست. خدایا در نماز یومیه غلط میکنم من تصمیم بگیرم یا نگیرم. اصلاً به من ربطی نداشت. تو گفتی واجب است، من آمدم. عرفا میگویند حضور «من» در امر واجب کمتر است، به همین دلیل نور امر واجب بیشتر است.
?بخشی از کتاب “رابطه #عبد_و_مولا” اثر علیرضا پناهیان