?«شَعْبانُ الَّذي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ»?
?خدمت به وحی و نبوت بهترین راه رسیدن به مقصد الهی است.
?اگر كسي واقعاً در خدمت وحي و نبوّت بود اين شخص يك طريق مهيعه و راحت دارد، که نه بيراهه ميرود نه راه كسي را ميبندد و اگر ـ خداي ناكرده ـ مشكلي داشت اين راه بسته می شود و اين راهِ بسته به مقصد نميرسد همان كه فرمود: ﴿فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾؛ شك و ترديد باعث عجز است، ولي اگر انسان وارد يك طريق مهيعه شد مرتب بدون مزاحمت به مقصد ميرسد.
? اين دعاهاي ماه رجب و شعبان براي آن است كه انسان را هم شايسته كند كه مهمان خدا بشود هم شايسته كند كه مهماندار خدا بشود؛ در اين معامله سود كلا مال انسان است چون گاهي خداي سبحان مبايعه ميكند خريد و فروش ميكند و با انسان گفتگو دارد چه اينكه در مناجات شعبانيه همين است. اما خدا مهمان ما باشد يعني چه؟
? ما چه داريم كه او را مهمان كنيم يك و چه وقت او مهمان ما ميشود دو؟! اين در حديث قدسي آمده است که «انا عند المنكسرة قلوبهم» يعني خداي سبحان مهمان دلهاي شكسته است و آن انكسار را آن فقر را آن خضوع را آن خشوع را آن بندگي خالص را خدا ميپذيرد اين «انا عند المنكسرة قلوبهم» جزء مصاديق مهمان شدن خدا نسبت به دلها است.
? اين ماهي است كه شبش, روزش, سحرش, بينالطّلوعينش, صبحش, عصرش, ظهرش محفوف به رحمت است «شَعْبانُ الَّذي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ» اگر چيزي را آدم بپيچد اين از هر طرف پوشيده و پيچيده رحمت است. در همين صلوات عندالزوال ميخوانيم و وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) به ما آموخت اين ماه محفوف به رحمت است پيچيده است به رحمت؛
? از هر طرف يك رحمت است صبحش رحمت, عصرش رحمت, ظهرش رحمت, سحرش رحمت ماه شعبان تقريباً نشانه بسط است گرچه ماه رجب ماه پربركت است آن با قبض همراه است اين با بسط همراه است؛ آثار رحمت در اين شهر هست.
#آیت_الله_جوادی_آملی
#ماه_شعبان
این روزها خیابانها و کوچهها مملو از پرچمهای سیاه و اقشار مختلف مردمی است که برای عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) آمدهاند تا در عزاداری ماه محرم به سوگ سرور خود بنشینند.
کوی و برزن این روزها حال و هوای معنوی به خود گرفته است و از مساجد و مصلاها گرفته تا کوچهها و منازل پرچمهای سیاه بسته شده است و نوای یاحسین در مناطق مختلف به گوش میرسد.
رسولخدا (ص) فرموده است: «إِنَّ الحُسَـینَ مِصـباحُ الهُـدی وَسَفینَــة النّجاة.» (حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.) کشتی نجات است، چون از اهلبیتی است که یکی از دو ثقلین است که پیامبر (ص) برای امت خود باقی گذاشته و فرموده است: «مَثَلُ أهلِ بَیتی مَثَلُ سَفینَـةِ نوح مَن رَکَبَها نَجا وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ.» (مثل اهلبیت من مانند کشتی نوح است؛ هر که بر آن کشتی سوار شود، نجات یابد و هرکه از آن بازماند غرق شود.) ولی در این میان، امام حسین ویژگی خاصی دارد. پیامبر راه هدایت را به راهی تاریک تشبیه میکند که نیاز به چراغ و نور دارد و آن چراغ و نور امام حسین است.
زيارت امام حسين(ع) مستحب است و اين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است.
شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علي ولي الله و حبيبه، السلام علي خليل الله و نجيبه، السلام علي صفي الله و ابن صفيه…
اين مطلبي است که شيخ طوسي، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن پنجم درباره اربعين آورده است. طبعا براساس اعتباري که اين روز ميان شيعيان داشته است، از همان آغاز که تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن، زيارت اربعين ميخواندهاند و اگر ميتوانستهاند مانند جابر بر مزار امام حسين(ع) گرد آمده و آن امام را زيارت ميکردند. اين سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و شاهديم که ميليونها شيعه عراقي و غير عراقي در اين روز بر سر مزار امام حسين(ع) جمع ميشوند.
در اينجا و در ارتباط با اربعين، چند نکته را بايد توضيح داد.
1ـ عدد چهل
نخستين مسألهاي که در ارتباط با «اربعين» جلب توجه ميکند، تعبير اربعين در متون ديني است. ابتدا بايد نکتهاي را به عنوان مقدمه يادآور شويم: اصولا بايد توجه داشت که در نگرش صحيح ديني، اعداد نقش خاصي به لحاظ عدد بودن، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت که کسي نميتواند به صرف اينکه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده يا چهل يا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري، از آن روست که برخي از فرقههاي مذهبي، بويژه آنها که تمايلات «باطنيگري» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب ميکردهاند، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشهاي درباره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.
در واقع، بسياري از اعدادي که در نقلهاي ديني آمده، ميتواند براساس يک محاسبه الهي باشد، اما اينکه اين عدد در موارد ديگري هم کابرد دارد و بدون يک مستند ديني ميتوان از آن در ساير موارد استفاده کرد، قابل قبول نيست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهاي دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نميشود. همين طور ساير اعداد طي روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته گاه سوء استفادههايي هم از آنها ميشود. تنها چيزي که درباره برخي از اين اعداد ميشود گفت، آن است که آن اعداد معين نشانه کثرت است. به عنوان مثال، درباره هفت چنين اظهار نظري شده است. بيش از اين هر چه گفته شود، نميتوان به عنوان يک استدلال به آن نظر کرد.
عدد «اربعين» در متون ديني
يکي از تعبيرهاي رايج عددي، تعبير اربعين است که در بسياري از موارد به کار رفته است. يک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکري است. گفتني است، برخي از انبيا در سنين کودکي به نبوت رسيدهاند.
در قرآن آمده است «ميقات» موسي با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي کوه صفا در حال سجده بود. (مستدرک وسائل، ج9، ص329) درباره بني اسرائيل هم آمده که براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه ميکردند. (مستدرک، ج5، ص239) اعتبار حفظ چهل حديث که در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين نقلها آمده است که اگر کسي از امت من، چهل حديث حفظ کند که در امر دينيش از آنها بهره برد، خداوند در روز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل ديگري آمده است که اميرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت ميکردند، در برابر دشمنانم ميايستادم.(الاحتجاج، ص84)
مرحوم کفعمي نوشته است: زمين از يک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچ گاه خالي نميشود.(بحار، ج53، ص200) درباره نطفه هم تصور بر اين بوده که بعد از چهل روز علقه مي شود. همين عدد در تحولات بعدي علقه به مضغه تا تولد در نقلهاي کهن به کار رفته است، گويي که عدد چهل مبدأ يک تحول دانسته شده است.
در روايت است کسي که شرابخواري کند، نمازش تا چهل روز قبول نميشود. و نيز در روايت است که کسي که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند ميشود. نيز در روايت است که کسي که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نوراني ميکند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: کسي که لقمه حرامي بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نميشود.(مستدرک وسائل، ج5، ص217)
اينها نمونهاي از نقلهايي بود که عدد اربعين در آنها به کار رفته است.
2ـ اربعين امام حسين(ع)
بايد ديد در کهنترين متون مذهبي ما، از «اربعين» چگونه ياد شده است. به عبارت ديگر، دليل بزرگداشت اربعين چيست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترين نکته درباره اربعين، روايت امام عسکري(ع) است. حضرت در روايتي که در منابع مختلف از ايشان نقل شده، زيارت اربعين را يکي از پنج نشانه مؤمن دانستهاند.
اين حديث تنها مدرک معتبري است که جداي از خود زيارت اربعين که در منابع دعايي آمده، به اربعين امام حسين(ع) و بزرگداشت آن روز تصريح کرده است. اما اينکه منشأ اربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز به دو اعتبار نگريسته شده است.
نخست روزي که اسيران کربلا از شام به مدينه بازگشتند. دوم روزي که جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر خدا(ص) از مدينه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را زيارت کند. شيخ مفيد(م413) در «مسار الشيعه» که در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعين اشاره کرده و نوشته است: اين روزي است که حرم امام حسين(ع)، از شام به سوي مدينه مراجعت کردند. نيز روزي است که جابر بن عبدالله انصاري براي زيارت امام حسين(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهه الزاهد» هم که در قرن ششم هجري تأليف شده، آمده است: در بيستم اين ماه بود که حرم محترم حسين(ع) از شام به مدينه آمدند. (نزهه الزاهد، ص241) همين طور در ترجمه فارسي«فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحيح مجد طباطبائي، ص916) و کتاب «مصباح، کفعمي که از متون دعايي بسيار مهم قرن نهم هجري است اين مطلب آمده است. برخي عنوان کردهاند که عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي، بر آن است که روز اربعين، روزي است که اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان، ص154) به هر روي، زيارت اربعين از زيارتهاي مورد وثوق امام حسين(ع) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
شکر بر نعمت از موضوعاتی است که در منابع روایی ما دارای جایگاه خاصی است.[1] انسان مؤمن و موحد به جهت معرفت و شناخت صحیحی که نسبت به خدا و آفریدگارش دارد، هرچه از سوی پروردگارش به او برسد، شکرگزار است؛ زیرا چنین انسانی، همواره وظیفه الاهی خود را انجام میدهد و در برابر حوادث -چه خوب باشد یا ناگوار- تسلیم است و آنها را در مسیر کمال و سیر الى الله به حساب میآورد.
امام حسین (ع) در عصر تاسوعا، در جمع اصحاب خود، حمد و ستایش الاهی را در حال خوبی و ناراحتی به جا میآورد: “احمده على السرّاء والضرّاء"؛[2] خدا را در حالی که در وضع مناسب و خوب یا در وضع ناراحتی هستم، حمد و ستایش میکنم. یاران حضرت، حمد و ستایش الاهی را به جا میآوردند، به جهت آن که توفیق یاری حضرت و شهادت همراه امامشان را پیدا کردند: “الحمد للّه الذی أکرمنا بنصرک وشرّفنا بالقتل معک"؛[3] حمد و سپاس خدایی را که نصرت و یاریت را به ما کرامت فرمود، و ما را به شهادت در کنارت مشرف نمود.
نهضت خونین کربلا اگرچه از یک زاویه، مصیبتی دردناک بود، اما از نگاه دیگر نعمتی بزرگ برای اسلام و مسلمانان بود؛ چراکه به برکت خون سید الشهدا (ع) و یارانش، اسلام از مسیر انحراف نجات یافت. اسلامی که می رفت تا به دست بنی امیه و آل ابوسفیان به ویژه یزید، به انحراف کشیده شود و هر آنچه را که یزید و یزیدیان می خواستند به نام دین به خورد مردم و تحویل جامعه دهند. شهادت امام حسین (ع) از این انحراف بزرگ جلوگیری کرد و این جای شکر دارد.
بنابر این، از نگاه ما مصیبت، نعمتی است که از سوی خدا به انسان رسیده، و قیام کربلا از این جهت برای مسلمانان به ویژه شیعیان نعمت و لطف بزرگ الاهی است که در مسیر زندگی و دفاع از حق و مبارزه با دشمن، بهترین الگو است؛ از این نگاه جای شکر بر این نعمت وجود دارد.
[1] ر. ک: کلینی، کافی، ج 2، ص 94، باب الشکر، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[2] . مقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 212، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، بیروت، 1426.
[3] . همان، ص 215.