پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد(یعنی یک میلیون) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد. آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (ص) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم.
آثار و برکات صلوات ص ۳۰
باسلام
تشڪر از وبلاگ خ ب وزیباتون
افتخار میدید تبادل لینڪ داشته باشیم؟
زمینیانی همچون فرشته
http://rihane.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
الله یحب التوابین
پروردگارا ما را از توبه کنندگان واقعی قرار بده
فرم در حال بارگذاری ...
حقیقتا همین است که خدا هیچ حرامی را بی جهت حرام و هیچ حلالی را بی هدف حلال نکرده خداست که آفریننده هستی است و نسبت به آنچه به نفع و یا ضرر آفریدگانش است عالِم است
فرم در حال بارگذاری ...
در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم
مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت .دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد،
گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد
این طلبه ۱۵سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند .”
مصباح الهدی، آیت الله وحید خراسانی
ضمن تشکر از شما خیلی دلنشین و تأثیر گذار بود
خدا یا ما را یاری کن تا بتوانیم قدمی هر چند کوچک در راه ظهور مولا غریبمان برداریم
فرم در حال بارگذاری ...
گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند.
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم.
دلا این عالم فانی به یک ارزن نمی ارزد
به دنیا آمدن بر زحمت رفتن نمی ارزد
اگر صد سال در دنیا همه شهد و شکر نوشی
به آن یک ساعت تلخی جان کندن نمی ارزد
اگر بر تخت شاهی تا به روز حشر بنشینی
به خشت زیر سر اندر لحد خفتن نمی ارزد
هزاران سال اگر بر تخت عود بنشینی
به آن یک لحظه در تابوت خوابیدن نمی ارزد
اگر ملک سلیمان را رسد بحرت به آسانی
به مار و مور و عقرب هم قرین گشتن نمی ارزد
مسخر گر شود روزی زمینت مثل اسکندر
به تنهائی قبر و وقت جان کندن نمی ارزد
جوانان همه عالم اگر گردند قربانی
به خون غلتیدن قد علی اکبر نمی ارزد
اگر دریای این عالم همه شهد و شکر گردد
به آن لعل لب خشک علی اصغر نمی ارزد
فرم در حال بارگذاری ...
دلیل تأکید بر دعا کردن چیست؟
امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد.
ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد.
پس هرگاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید…
الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱
وسائل الشّیعه، ج ۷، ص ۴۴
سلام ممنون از مطالب زیباتون
فرم در حال بارگذاری ...