حجت الاسلام سید احمد فاطمی می فرمایند: اوایل طلبگی ام روزی مرحوم علامه طباطبایی به حجره ام تشریف آوردند و فرمودند: به ظاهر در این جا غیبت شده است! گفتم: بله ؛ پیش از آمدن شما چند نفر که درسشان از من بالاتر بود این جا بودند و غیبت کسی را کردند.
علامه طباطبایی فرمودند :
باید میگفتی که از اینجا بروند ، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛اتاق خود را عوض کن❗️
(مهر افروخته،ص:95)
با سلام و احترام. کاش کمی به این نظرات بزرگان توجه می کردیم . موفق باشید التماس دعا
بله/سبک علما و بزرگان باید در حوزه ها احیا شود
اونا چی بودند ما چی هستیم
راحت غیبت میکنیم
راحت تهمت میزنیم
سلام
خدابمارحم کنه
سخن بزرگان باید عمل بشه تا حوزه, حوزه بشه
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/
سلام ان شاالله كه چون دل ما و مشتاق زيارت بوديم ولي به دلايلي توفيق نداشتيم خداوند ثواب و بهره اي از اين شوق براي ما منظور و توفيق زيارت در سال ها و فرصت هاي ديگر به ما عنايت فرمايد
التماس دعا
متأسفانه اخلاق و تهذیب داره تو حوزه ها بشدت بی رنگ میشه کاش کسی کاری میکرد
متأسفانه اخلاق و تهذیب داره تو حوزه ها بشدت بی رنگ میشه کاش کسی کاری میکرد
فرم در حال بارگذاری ...
حتما گوش کنید
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
موشن گرافیک| توصیههای کاربردی ویژه پیاده_روی_اربعین
درمان ساده مشکلات شایع گلودرد، تاول، اسهال، تهوع و … در پیادهروی #اربعین باچند راهحل خیلیساده
بهسفارشکانال دکتر روازاده
فرم در حال بارگذاری ...
وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس. و این لقب هم چقدر به او میآمد نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.
شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پولها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما…
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم.
موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟
سلام
امان از قضاوت های بی حساب و کتاب این موجود دوپا…
حضرت آقا زیبا فرمودند:«زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست»
در این راستا قصد دارم شما را به قلم فرسایی در این زمینه ی مقدس دعوت کنم :)
لطفا روی لینک زیر کلیک رنجه بفرمایید:
متاسفانه بیشتر از رو ظاهر آدمها رو قضاوت میکنیم
با سلامو احترام. ان شاء الله با دید باز به اشخاص و اطرافیان بنگریم. موفق باشید التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
باز هم امسال………………………………………………………………………..
با سلام و احترام .یا حسین(ع)موفق باشید التماس دعا
جاااااا ماندددددم ،خدا کنه سال دیگه بنویسم “خدا را شکر امسال جا نماندم”
فرم در حال بارگذاری ...
فعالیت خلاقانه طلاب مدرسه با شعار حب الحسین یجمعنا جهت توزیع در مسیر پیاده روی اربعین
خیلی زیبا و عالی
انشاء الله مورد قبول حضرت حق و اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار بگیرد
به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد
سلام عليكم
بااحترام، بسيار كار ارزشمندي مي باشد از خداوند متعال براي دوستان طلبه آرزوي توفيق در زيارت بامعرفت حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام مسئلت دارم
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
هر وقت غذا کم بود همیشه زودتر از همه سیر می شد با خودمان فکر می کردیم خوش به حال مامان چه زود سیر می شود. حالا خودمان هم زودتر از همه سیر می شویم.
اتفاقا یکی از نکتههای که این روزها میرم خونهها برا روضه، تو سخنرانی میگم همین نکته است
همیشه ته قابلمه اگه چیزی بود برا خودشون برمیداشتند
با سلام و احترام موفق باشید التماس دعا
میگن تامادرنشی قدرشو نمیدونی
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/
مادر من که بیشتر وقتها،به قول خودش ” وَر سوزه ” دارد همین هم که خورده زیاد خورده
انشاء الله خدا همه مادرها را حفظ کند
سیری مادران از بزرگواری انان بود و سیری ما از کوچکی ماست
فرم در حال بارگذاری ...
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،
“ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ..
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ،
ﺍﻣﺎ “ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ،
ﻧﻪ دلت…
با سلام و احترام جالب بود. ان شاء الله عبد شویم. التماس دعا
مشکل خیلی از ماها
میگن بانو امین روزها شاگردش می اومده خونه اش و با هم دیگه روی تفسیر مخنزن العرفانشون کار می کردند. یک روز شوهرشون میاد خونه. ایشون می رن پیش ایشون و شاگردشون هر چی منتظر میشه ایشون نمیاد. بعد از این که بانو امین به اتاق مطالعه برمی گردن و شاگردشون ازشون سوال میکنه میگن تا حالا داشتم تفسیر قرآن رو می نوشتم حالا داشتم عمل می کردم.
البته امیدوارم درست تعریف کرده باشم.
عبد باشیم. ممنون
فرم در حال بارگذاری ...
زنی بود درجنگ صفین با شعرهاش خیلی مردم رو تشویق به جنگ میکرد. معاویه خیلی از دستش عصبانی بود. سالها بعد از شهادت امیرالمؤمنین، معاویه وقتی رفت حج گفت اون زنیکه رو بیارید، آوردنش
معاویه گفت، چرا انقدر علی رو دوست داری و بامن دشمنی. زن گفت، علی رو دوست دارم چون با مردم عادل بود، بیت المال رو به عدالت تقیسم کرد. و با تو دشمنم چون خون ناحق ریختی، میدونستی که پیامبر امیرالمؤمنین رو وَلیّ قرار داد اما باز حقش رو خوردی
معاویه عصبانی شد و گفت تو مشهوری به تن فروشی. زن گفت، اونی که مشهوره هند، مادر توهستش نه من.
ازش پرسید، علی رو دیده بودی؟ گفت آره، گفت چطور بود؟
زن گفت، علی وقتی به حکومت رسید با قبلش هیچ فرقی نکرد.
معاویه دید خیلی نمیشه با این زن حرف زد، خواست با پول فریبش بده، چون معاویه خیلیارو با پول خریده بود که از امیرالمؤمنین دفاع نکنن
گفت، میخوای چیزی بهت بدم. میخواست دهنشو ببنده. گفت آره میخوام، صد شتر موقرمز
معاویه پرسید، برا چی میخوای؟ زن برای اینکه مثل تو پولدار بشم باهاش آبرو بخرم، حسب و نسبمو باهاش بسازم (یعنی تو مادرت هند رو با پول خوشنام کردی)
معاویه گفت، بخدا اگه علی بود بهت نمیداد
گفت اره به والله علی از بیت المال چیزی به ناحق یه کسی نمیداد….
فرم در حال بارگذاری ...