ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭ ﺭﺍهی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ !
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ، ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: قرﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺭﻓﺖ؟ »
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎ، ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟
ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺑﺎﺯﻱ ﻧﺰﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺁﻣﺪ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﺣﻤﻖ،ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻣﺴﺖ؟؟؟
? ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ . ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻮﻭﺍﻝ ﮐﺮﺩ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﻣﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯼ؟ ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ؟ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
? ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ … ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ… ﻭﻟﯽ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﮐﺘﮏ ﺯﺩ .
✅ ﻃﺮﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭﺳﺖ …
ﻧﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ..
ﻭ ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺯﺷﺘﯽ ..
ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺧﻼق و ادب اوست…
ازعزرائیل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
."خنده ام” زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
“گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.."ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود..
.ً
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد رضا آل یاسین نقل می کند:
«روزی به یکی از مجالس خاص که به خواص معمولی از تلامذه آیت الله سید علی قاضی تعلق داشت راه یافـتم. وقتی از منزل ایشان بیرون آمدم همین را بگویم که عبا را روی سر و صورتم کشیدم و راه افـتادم و مالک اشکهای چشمانم نبودم و بی اختیار گریه می کردم به هر کجا و به هر کس که نگاه می کردم بدم می آمد و در اثر انقطاع موقت که از عوالم دنیوی برایم حاصل شده بود طاقت ماندن در دنیا و زندگی با مردم دنیا از من سلب شده بود؛ صد حیف که بعدها نتوانستم در آن مجالس نورانی حاضر شوم.»
جلسات کلاس خصوصی، آن قدر پر بار بود که وقتی عصر از خدمتشان مرخص می شدیم تا فردا که دوباره برویم منگ بودیم و جلسات تأثیر فوق العاده ای برای ما داشت.»
از مرحوم عارف واصل آیت الله سید هاشم رضوی کشمیری از تلامذه آقای قاضی نقل شده که فرمود:
«ما وقتی محضر آقای قاضی می رفـتیم چنان انبساط روحی و بشاشت و ابتهاج به ما دست می داد که تمام مشکلات و سختیها و ناملایمات زندگی روزمره را از جان و تن ما می زدود.»
?حضرت محمد(ص):
ويران كننده خوشى ها را زیاد ياد كنيد.عرض شد:اى رسول خدا،ويران كننده خوشى ها چيست؟فرمودند:مرگ
?منتخب میزان الحکمه518
?
عیب های مردم را نباید بازگو کنید
بلکه باید آنها را بپوشانید
و حتی اگر از کسی عیبی
یا لغزشی دیدید
نباید اظهار خوشحالی کنید,
هرچند آن شخص
با تو رفتار خوبی نداشته است
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: از زمین خوردن کسی خوشحال نشو ، زیرا تو نمی دانی که روزگار با تو چه خواهد کرد.
?
زندگي کردن با مردم اين دنيا همچون دويدن در گله اسب است..
تا مي تازي با تو مي تازند.
زمين که خوردي، آنهايي که جلوتر بودند.. هرگز براي تو به عقب باز نمي گردند.
و آنهايي که عقب بودند، به داغ روزهايي که مي تاختي تورا لگد مال خواهند کرد!
* در عجبم از مردمي که بدنبال دنيايي هستند که روز به روز از آن دورتر مي شوند
وغافلند از آخرتي که روز به روز به آن نزديکتر مي شوند..
?سرپوش روے گناهان
✨حضرت آیت اللہ مجتهدے مےفرمایند:
?بنشین قدرے فڪر ڪن ڪہ خداوند متعال چقدر بہ ما نعمت دادہ است.
خودش مےفرماید: نمےتوانید نعمتهاے مرا بشمارید.
?یڪے از بزرگترین نعم خداوند این است ڪہ ما هر چہ گناہ مےڪنیم او مےپوشاند،
اگر مثلاً در پیشانے ما یڪ ڪنتور بود و هر یڪ گناہ، یڪ شمارہ مےانداخت، دیگر ما آبرو نداشتیم و نمےتوانستیم زندگے بڪنیم، یا اگر بہ جاے شمارہ انداختن بوے ظاهرے قرار دادہ بود، دیگر ڪسے طرف دیگرے نمےرفت اگر از گناهان یڪدیگر با خبر مےشدید، یڪدیگر را دفن نمےڪردید،
?ببین خدا چقدر مهربان است ڪہ روے گناهان ما سرپوش گذاشتہ است.
?ما کسی غیر از طلاب نداریم
در تشرفی که آیتالله الهی طباطبائی رحمةالله (برادر علامه طباطبائی) به محضر حضرت بقیةالله (عج) داشتند، حضرت به ایشان فرمودند: اگر مشکل و گرفتاری داشتید خدا را قسم بدهید به ریزهخواران سفره ما.
آیتالله الهی طباطبائی رحمةالله فرمودند: با وجودی که منظور حضرت را فهمیدم اما میخواستم از لسان شریف خودشان بشنوم!
سوال کردم: آقا جان! ریزه خواران سفره شما چه کسانی هستند؟
حضرت فرمودند: همین طلبهها.
سوال کردم: آقا جان! شما از آنها راضی هستید؟ حضرت سکوت کردند و بعد از تاملی فرمودند:
ما کسی را غیر از آنها نداریم!
پای درس علما، محمد تقی صرفی پور، ص ۶۵۷
امام جواد عليه السلام فرمود:
سه چيز است كه اگر در كسى باشد سبب خوشنودى خداست:
۱- زياد استغفار كردن
۲- و همنشينى خوب
۳-زياد صدقه دادن
و سه چيز است كه هركس دارا باشد پشيمان نمى شود :
۱- پرهيز از عجله و شتاب
۲-مشورت در كارها
توكل بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفت.
?الفصول المهمه 274/275
شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از فقر خود شکایت کرد.
☘️حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی
1️⃣ سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد
2️⃣ بر من صلوات بفرست.
3️⃣ سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.
آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد.
? اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص۲۶۲