حکمت 82 :
ارزش هاى والاى انسانى (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : شما را به پنج چيز سفارش مى كنم كه اگر براى آن ها شتران را پر شتاب برانيد و رنج سفر را تحمل كنيد سزاوار است : كسى از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از يكى سؤال كردند و نمى داند ، شرم نكند و بگويد نمى دانم ، و كسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نكند و بر شما باد به شكيبايى كه شكيبايى ، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايى چونان بدن بى سر ، ارزشى ندارد.
حکمت 81 :
ميزان ارزش انسان ها (ارزش تخصّص و تجربه) (اخلاقى،معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص اوست .
(اين از كلماتى است كه قيمتى براى آن تصور نمى شود ، و هيچ حكمتى هم سنگ آن نبوده و هيچ سخنى والايى آن را ندارد)
حکمت 80 :
مؤمن و ارزش حكمت (علمى )
درود خدا بر او ، فرمود : حكمت ،گمشدة مؤمن است ، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
حکمت 79 :
ارزش حكمت و بى لياقتى منافق (علمى، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود : حكمت را هر كجا كه باشد ، فراگير ، گاهى حكمت در سينه منافق است بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينة مؤمن آرام گيرد.
حکمت 78 :
شناخت جايگاه جبر و اختيار(اعتقادى)
و در جواب مرد شامى فرمود : ( مرد شامى پرسيد آيا رفتن ما به شام ، به قضا و قدر الهى است ؟ امام با كلمات طولانى پاسخ او را داد ، كه برخى از آن را برگزيديم.)
واى بر او ! شايد قضاء لازم ، و قَدُر حُتمى را گمان كرده اى ؟ اگر چنين بود ، پاداش و كيفر ، بشارت و تهديد الهى ، بيهوده بود ! خداوند سبحان ! بندگان خود را فرمان داد در حالى كه اختيار دارند ، و نهى فرمود تا بترسند ، احكام آسانى را واجب كرد ، و چيز دشوارى را تكليف نفرمود ، و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد ، و با اكراه و اجبار اطاعت نمى شود ، و پيامبران را به شوخى نفرستاد ، و فرو فرستادن كُتُب آسمانى براى بندگان بيهوده نبود . و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بى هدف نيافريد.
حکمت 77 :
دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة ) ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد . معاويه از او خواست از حالات امام بگويد ، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب ، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزيده ، به خود مى پيچيد ، و محزون مى گريست و مى گفت :) اى دنيا !!! اى دنياى حرام ! از من دور شو ، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه ، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندك ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قيامت !
حکمت 76 :
روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سياسى)
و درود خدا بر او ، فرمود : حوادث اگر همانند يكديگر بودند ، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند
حکمت 75 :
توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد ، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى ، خواهد رسيد.
حکمت 74 :
ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : انسان با نَفَسى كه مى كشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
حکمت 73 :
ضرورت خودسازى رهبران و مديران(اخلاقى ، تربيتى ، مديريتى)
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد ،بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد ، خود را بسازد ، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند ، با كردار تعليم دهد ، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.