حڪمت 269 :
روش برخورد با دنيا(اخلاقى، اعتقادى)
و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنيا دو دسته اند: يك دسته براى كسانى كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستى هراسان ، و از تهيدستى خويش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد.
و ديگرى آن كه در نيا براى آخرت كار مى كند، و نعمت هاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشيده، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا در خواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد.
حڪمت 268 :
اعتدال در دوستى ها و دشمنى ها(اخلاقى،اجتماعى، سياسى)
و درود خدا بر او ، فرمود: در دوستى با دوست مدارا كن، شايد روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمن نيز مدارا كن ، زيرا شايد روزى دوست تو گردد.
حڪمت 267 :
پرهيز از حرص ورزى در كسب روزى (اعتقادى، معنوى) .
و درود خدا بر او ، فرمود: اى فرزند آدم ! اندوه روز نيامده را بر اِمروزت ميفزا ، زيرا اگر روزِ نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند.
حڪمت 266 :
روش صحيح پاسخ دادن(علمى)
و درود خدا بر او ، فرمود: (شخصى از امام پرسيد كه ايمان را تعريف كن)
در پاسخ فرمودند: فردا نزد من بيا تا در جمع مردم پاسخ گويم ، كه اگر تو گفتارم را فراموش كنى و ديگرى آن را در خاطرش بسپارد ، زيرا گفتار چونان شكار رمنده است، يكى آن را به دست آورد، و ديگرى آن را از دست مى دهد.
حڪمت 265 :
گفتار حكيمان و درمان (علمى، درمانى)
و درود خدا بر او ، فرمود: گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان (41) ، و اگر نادرست باشد، درد جان است.
حڪمت 264 :
نيكى به بازماندگان ديگران(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود: به بازماندگان ديگران نيكى كنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند.
حڪمت 263 :
مشكل هم نشينى با قدرتمندان(سياسى)
و درود خدا بر او، فرمود: همنشين پادشاه، شيرسوارى را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است.
حڪمت 262 :
فسلفة احكام الهى (اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جُمُل را گمراه مى دانم؟ چنين نيست، امام فرمود) اى حارث ! تو زير پاى خود را ديدى ، اما به پيرامونت نگاه نكردي، پس سرگردان شدي، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى باشند؟ و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بداني.
(حارث گفت: من و سُعد بن مالك و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار مى رويم ، امام فرمود)
همانا سعد و عبدالله بن عمر ، نه حق را يارى كردند، نه باطل را خوار ساختند.
حڪمت 261 :
مظلوميت امام على [عليه السلام] (سياسى، تاريخى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد ، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه “نخليه” حركت كرد ، مردم خود را به او رسانده ، گفتند اى امير مؤمنان ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود)
شما از انجام كار خود درمانده ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند، امروز از رعيت خود مى نالم، گويى من پيرو، وآنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند.
وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه هاى گذشته آورديم به اينجا رسيد.
(دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير مؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم، امام فرمود) شما كجا و آنچه من خواهم كجا؟!
خندهفرشتگان_به_بیحجاب_ها?
رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت جبرئیل علیه السلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟
??جبرئیل علیه السلام فرمود :
{المرأه البارزهإذا ماتت فیسجّى قبرها حتّى
یسوّى علیه اللّبن لئلّا یطّلع على حجمها، فتضحک الملائکه و تقول: حین کانت مشتها فماسجّیتموها،
والآن صارت منفّره فسجّیتموها؟!(۱)
یکی از آنجاهای که فرشتگان می خندند ، زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی می میرد و بستگان او را در قبر می گذارند ، و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .
فرشتگان می خندند و می گویند :
تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت ، ( پدر و برادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .
?? مواعظالعددیه صفحه۹۰