امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود
«قُولُوا لِلنَّاسِ كُلِّهِمْ حُسْناً مُؤْمِنِهِمْ وَ مُخالِفِهِمْ امَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ بِشْرَهُ، وَ أَمَّا الُمخالِفُونَ وَ يُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لِإِجْتِذابِهِمْ، فَإِنْ يَيْأَسْ مِنْ ذلِكَ يَكُفُّ شُرُورَهُمْ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِخْوانِهِ الْمُؤْمِنينَ»
با مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به نيكى سخن بگوييد؛ امّا مؤمنان، پس براى آنان چهره بگشايد و خوشرويى كند و امّا مخالفان، با آنان در كلام مدارا كند تا جذبشانكند و اگر از جذب آنان مأيوس شد، با اين مدارا شر آنان را از خود و ديگر برادران دينى خود دفع كرده است.
ادامه دارد
امام على عليه السلام در جنگ صفين شنيد كه عدهاى از يارانش به مخالفان بد مىگويند و به آنان فحش مىدهند، حضرت فرمود:
«إِنّى اكْرَهُ لَكُمْ انْ تَكُونُوا سَبَّابينَ وَ لكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ اعْمالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حالَهُمْ كانَ أَصْوَبَ فِى الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِى الْعُذْرِ» «1»
من براى شما نمىپسندم كه دشنامگو باشيد، بلكه اگر كارهاى بد آنان را وصف كنيد و مواضعشان را يادآور شويد، هم سخنتان استوارتر است و هم عذرتان پذيرفتهتر.
ادامه دارد
در دو آيه ديگر نيز چنين مىخوانيم:
«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»
سوره مبارکه بقره آيه ۸۳
با مردم به نيكى سخن بگوييد.
«وَ قُولُوا قَوْلًا سَديداً»
سوره مبارکه احزاب آيه ۷۰
سخن استوار بگوييد
ادامه دارد
برخورد منطقى و مؤدبانه با مخالفان
در اين آيه شريف، خداوند بندگان خود را مأمور مىكند كه هنگام بحث و سخن گفتن با مشركان كافران و مخالفان، رعايت ادب نموده و به بهترين وجه سخن بگويند. هم كلامشان آميخته با ادب احترام و بزرگوارى باشد و هم استوار، متين و عقلايى. مبادا سخنان بی پايه، زشت و نارواى مخالفان را همانگونه جواب گويند، چه اينكه شيطان در كمين نشسته تا هر چه بيشتر بين آنان فتنه و فساد كند و قلبهايشان را از هم دور نگاه دارد و بين آنان كدورت و دشمنى ايجاد كند و كلام زشت و اهانت آميز بهترين وسيله و دستاويز براى شيطان است.
ادامه در پست بعد
ادب سخن
«وَ قُلْ لِعِبادى يَقُولُوا الَّتى هِىَ أَحْسَنُ انَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْانْسانِ عَدُوّاً مُبيناً»
سوره مبارکه اسراء آيه ۵۳
به بندگانم بگو سخنى بگويند كه بهترين باشد؛ چراكه شيطان ميان آنها فتنه و فساد مىكند، همانا شيطان دشمن آشكار انسان است.
ادامه در پست بعد
حکایتی زیبا از بهلول
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟….
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!
با این دوری، به قرب پروردگارم امیددارم
روزی زلیخا به یوسف(ع) گفت: چشم بردار و مرا بنگر.
یوسف(ع) گفت: «أَخْشَی الْعَمَی فِی بَصَرِی؛ از نابینا شدن چشمانم می ترسم.»
زلیخا گفت: «چقدر چشمهایت زیباست!»
یوسف(ع) گفت: «دو چشم، نخستین عضوهایی هستند که در قبر بر گونه هایم می افتند.»
زلیخا گفت: «چه بوی خوشی داری؟»
یوسف(ع) گفت: «اگر [بدی] بوی مرا سه روز پس از مرگم استشمام می کردی، از من فرار می کردی.»
زلیخا گفت: «چرا به من نزدیک نمی شوی؟»
حضرت یوسف(ع) گفت: «با این دوری، به قرب پروردگارم امیددارم.»
زلیخا گفت: «بستر من از حریر است، برخیز و خواسته ام را برآور.»
یوسف(ع) گفت: «می ترسم بهره ام در بهشت از کف برَوَد.»
زلیخا گفت: «تو را به شکنجه گرها می سپارم»
یوسف(ع) گفت: «پروردگارم در آن هنگام مرا بس است.»
عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق ج2، ص45، ح162.
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 12، ص 270، ج 45
دو گروهی که از مرز دنیا و آخرت عبور می کنند
فی الکافی عن النَّبیِّ صلیاللهعلیهوآله: مُسْتَرِیحٌ وَ مُسْتَراحٌ مِنْهُ أَمَّا الْمُسْتَرِیحُ فَالْعَبْدُ الصَّالِحُ اِسْتراحَ مِنْ غَمِّ الدُّنْیا وَ ما کانَ فِیهِ مِنَ الْعِبادَةِ إِلى الرَّاحَةِ وَ نَعِیمِ الآخِرَةِ أَمَّا المُسْتَراحٌ مِنْهُ فَالْفاجِرُ یَسْتَرِیحُ مِنْهُ الْمَلَکانِ اللَّذانِ یَحْفَظانِ عَلَیْهِ یحفظونهُ مِن اَمرِالله وَ خادِمُهُ وَ أَهْلُهُ وَ الْأَرْضُ الَّتى کانَ یَمْشى عَلَیْها
منبع
الشافی، صفحهی ۸۸۲
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلیالله علیهو آله و سلم فرمودند:
از این مرز بین دنیا و آخرت همه عبورمیکنند و آنها دو قسمند
یک عدهای خودشان با این عبور به راحتی میرسند و از رنج نجات پیدا میکنند؛ یک عده هم کسانی هستند که وقتی عبور میکنند، دیگران از دست آنها راحت میشوند.
آن کسی که خودش با عبور از دروازهی مرگ به راحت میرسد، بندهی صالح است که راحت میشود و از رنج تکلیف و بندگی آسوده میشود خُب عبد صالح در دنیا ریاضتهایی باید بکشد؛ کارهایی باید بکند؛ تقیداتی دارد.
مثلاً فرض کنید روزهی ماه رمضان در هوای گرم یا برخاستن در نیمهی شب از خواب راحت برای عبادت. اینها خُب یک رنجهایی است دیگر راحت شدن از اینها به سوی آسایش ابدی و بهشت آخرت این آن قسم اول است.
[اما آن کسی که دیگران از دست او آسوده میشوند، او انسان فاجر است.] چه کسی از دست او راحت میشود؟ اول ، این دو ملک الهی که مأمور نوشتن اعمال او هستند؛ آنها از دست او راحت میشوند آنها که هی میدیدند او گناه میکند، خطا میکند، معصیت الهی میکند، خب اینها مَلَک بودند، رنج میبردند از او، آنها از دستش راحت میشوند
آن کسانی که یحفظونهُ مِن اَمرِالله یعنی به دستور خدای متعال حفاظت میکنند وَ خادِمُهُ آن کسانی که در دنیا خدمت او را میکنند از دستش راحت میشوند. وَ أَهْلُهُ و خانوادهی او از دستش راحت میشوند همین زمینی که انسان فاجر بر روی او عبور میکند، این زمین هم از دست او راحت میشود.
ما نمیفهمیم که چه دارد میگذرد در این عالم وجود. با این چشم ظاهری چیزهایی را نمیشود فهمید اما این واقعیت دارد آن زمین هم از دست او راحت میشود
شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج
امام باقر علیه السلام به جابر جعفى فرموند
بَلِّغْ شَیعتَى عَنّى السَّلامَ وَاَعْلِمهُمْ اَنَّهُ لا قَرابَةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا یُتَقَرَّبُ اِلَیْهِ اِلاّ بِالطّاعَةِ لَهُ سلام مرا به شیعیان من برسان و به آنها بگو میان ما و خداوند خویشاوندى نیست بلکه تنها راه نزدیکى به خدا اطاعت فرمان اوست
شرح حدیث
بسیار هستند که گمان مى برند تنها ادعاى تشیع و علاقه به خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله براى نجات و سعادت آنها کافى است، گویا با این ادعا جزء خویشاوندان امامان خواهند شد، آنها هم خویشاوندى خاصى با خدا دارند و با توصیه و پارتى کارها دست مى شود در حالى که تنها پیوندى که بر روابط مخلوق و خالق حکومت مى کند رابطه اطاعت و انجام وظیفه است، هرکس مطیع فرمان او باشد از همه نزدیکتر و هرکس عصیان کند از همه دورتر است هرکس که باشد
پی نوشت
بحارالانوار، جلد ۱۵ صفحه ۱۶۴
قابل توجه طلبکارها
…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَكَا إِلَيْهِ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْكُوُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «مَا لِفُلَانٍ يَشْكُوكَ؟» فَقَالَ لَهُ: يَشْكُونِي أَنِّي اسْتَقْضَيْتُ مِنْهُ حَقِّي. قَالَ: فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ: «كَأَنَّكَ إِذَا اسْتَقْضَيْتَ حَقَّكَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَيْتَ مَا حَكَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» أَ تَرَى أَنَّهُمْ خَافُوا اللَّهَ أَنْ يَجُورَ عَلَيْهِمْ لَا وَ اللَّهِ مَا خَافُوا إِلَّا الِاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْضَى بِهِ فَقَدْ أَسَاءَ.
منبع
الكافي، ج۵، ص۱۰۰
از حمّاد بن عثمان نقل شده است:
مردی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و از یکی از اصحاب حضرت به آن ایشان شکایت کرد.
چیزی نگذشت که شخصی که از او شکایت شده بود هم آمد.
حضرت به او فرمودند
«چرا فلانی از تو شکایت میکند؟»
به امام عرض کرد:
شکایتش از من این است که چرا از او خواستهام حقم بدهیاش را بپردازد.
حضرت با حالت خشم نشستند، سپس فرمودند:
«گمان کردهای اگر حقت را از او طلب کنی، بدی نکردهای؟
آیا دیدهای آنچه خداوند (عزّوجلّ) در کتابش در مورد خردمندان نقل کرده است
«يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» «از بدحسابیِ (خداوند) میترسند»؟
گمان میکنی آنها میترسند که خداوند در حساب و کتاب به آنها ظلم کند؟
نه، به خدا قسم
آنها از این میترسند که خداوند حقش را بهطور کامل طلب کند
خداوند عزّوجلّ این کار را بدحسابی نامیده است.
پس کسی که اینگونه حقش را طلب کند، بد کرده است
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*⃣سوره رعد، آیه۲۱