﷽
?مرحوم حجت الاسلام اقا سید محمد باقر درچه ای ، استاد مرحوم آقای بروجردی در اصفهان مرجع تقلید بود .
روزی از راهی می رفت و عده ی زیادی از طلبه ها پشت سرش حرکت می کردند.
یک مرتبه دیدند ، ایشان کنار دیواری ایستادند و در همان موقع پیرزنی از آنجا گذشت.
اطرافیان از این حرکت ناگهانی ایشان تعجب کردند ؛ لذا علت را از ایشان جویا شدند.
?ایشان فرمودند : این پیرزن مادرم بود . ترسیدم جلویش راه بروم ! ؛ زیرا اگر کسی جلوی پدر و مادرش راه برود ، جوان مرگ می شود.
? آیت الله بهجت(ره):
اگر فردي از اهل خانه (مثلاً برادر)نماز نميخواند و رفيق ناباب دارد و به موعظه هم گوش نميدهد ، بعد از نماز جعفر ع خصوصاً در سجده براي هدايتش دعا کنید
﷽
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است که احمد بن محمد خزاز رضوان الله علیه گوید که از حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما شنیدم می فرمودند: فتنهی برخی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند، بر شیعیان ما، از فتنه ی دجال سختتر است! راوی پرسید: به چه علت؟ حضرت فرمودند: زیرا با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی میکنند. این کار باعث آمیخته شدن حق و باطل است و امر را بر مردم مشتبه میسازد، تا جایی که مومن از منافق تشخیص داده نمیشود.
﷽
حضرت علّامه حسن زاده آملی:
به فکر خود باش و از خویشتن غافل مباش.
همواره کشیک نفس بکش که کشیک نفس کشیدن کشکی نیست ، از خداوند توفیق بخواه.
با ابنای روزگار بساز و مرد تحمّل باش
« آسیاب باش ، درشت بستان و نرم باز ده».
مرد فکر باش که فکر لُبّ عبادت است.
مناجات و راز و نیاز با خداوند را قطع مکن.
خلوت شب را از دست مده.
به حقیقت بگو «الهی! آمدم» تا کامروا گردی.
سخن و خواب و خوراک باید به قدر ضرورت باشد.
با عهد الله که قرآن مجید است.
﷽
?پدر شیخ محمدحسین که بی صبرانه در انتظار رشد و نموی پسر خود و همراه گردیدن وی با خود در راه تجارت بود به ناگاه در سنین جوانی با درخواست عجیب پسر خود مواجه گردید. محمدحسین که در دل هوای کسب علوم اسلامی را داشت از پدر خود تقاضا نمود که وی را از تجارت بازدارد ولی پدر تنها همین یک پسر را داشت و تجارت را بر خواست وی ترجیح می داد. در این بین خود آیت الله کمپانی می گوید روزی برای نماز عصر به همراه پدرم در کاظمین به حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) رفتیم و بعد از اتمام نماز پدر مشغول به صحبت با یکی از تجار گردید و من نیز ناخودآگاه به گنبد خیره شده و اشک در چشمانم حلقه زد و گفتم یا باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، شما عبدصالح خدایید و از بندگان برگزیده و نزد خدا آبرودار. چه می شود دل پدرم را راضی کنی تا با کسب علم و تحصیل در مکتب شما با من موافقت کند… ایشان می گوید در همین احوال بودم که پدرم به سراغ من آمد و گفت محمدحسین! محمدحسین پسرم! اگر هنوز هم مصممی برای تحصیل دروس اسلامی به حوزه ی نجف بروی، برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، من ناراحت نمی شوم
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است…!
و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند و هم دزد باورهای شان … !!! ↶
﷽
استغفار
در حدیثی امام صادق (ع) می فرماید: «همانا بنده گناه میکند و به سبب آن، از روزی که برای او مقرر شده بود محروم می گردد».
?شخصی بنام ربيع بن صبيح مى گويد نزد امام حسن (ع) بودم، مردى از در وارد شد و از خشكسالى آباديش شكايت كرد، امام به او فرمود: «استغفار كن». ديگرى آمد از فقر شكايت كرد، به او نيز فرمود «استغفار كن» سومى آمد و به او گفت: دعا كن خداوند پسرى به من بدهد به او هم فرمود: «استغفار كن». ربيع مى گويد من تعجب كردم و به ایشان گفتم هر كس نزد شما مى آيد و مشكلى دارد و تقاضاى نعمتى می کند به او همين دستور را مى دهید و به همه مى فرمایید استغفار كنيد و از خدا طلب آمرزش کنید.
ایشان در جواب من فرمود: «آنچه را گفتم از پيش خود نگفتم، من اين مطلب را از كلام خدا كه از پيامبرش نوح حكايت مى كند، استفاده كردم و سپس این آيات از سوره نوح تلاوت فرمودند: [نوح/ 12-10] به آنها گفتم از گناهان خود در پيشگاه پروردگارتان استغفار كنيد كه او آمرزنده است، تا باران آسمان(و روزی) را پشت سر هم بر شما فرو ريزد و شما را با اموال و فرزندان كمك بخشد و باغ ها و نهرها براى شما قرار دهد».
_اصول کافی. کلینی ج۳. ص۳۷۲
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! در مجالس دانشمندان حضور داشته باش، و سخنان حكيمان را بشنو؛ زيرا خداوند دلِ مرده را با نور حكمت ، زنده مى كند ؛ چنان كه زمينِ مرده را با آب باران حيات مى بخشد.
كنز العمّال : ج ۱۰ص۱۷۰o
امام على عليه السلام
اگر نمازگزار بداند كه چه هاله اى از جلال خدا او را فرو مى پوشاند، هرگز دوست ندارد كه سر خود را از سجده اش بر دارد.
《لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ مِن جَلالِ اللّهِ ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ》
ميزان الحكمه جلد6 صفحه 285