06 آبان 1398
منتظر بودم و لباس ها را یکی یکی از پشت ویترین دید می زدم و … از مغاره گیم نت روبه رو پسر جوانی با سر وضع نامناسبی بیرون آمد و نگاهی به دورو بر انداخت و رفت داخل مغازش. خانم کناری من بالحن تندی تو گوش من گفت:اینا نان حلال نخوردند که اینطوری می… بیشتر »
12 نظر