30 تیر 1398
نمردیم، ماکارونی هم خانم شد با اشتیاق گفت از این بعد من هم میرم مهد قرآن ولی با دوستم آخه اون داره میره،میرم تو کلاس اونا گفتم :برو بپرس ببین اسم معلمشون چیه؟ تا خواست بره و برگرده،یه آبنبات از جامانده خوراکی های بچه ها پیدا کردم و چپوندم گوشه… بیشتر »
2 نظر