10 دی 1398
گوينده راديو ميگفت:خورده هاي نان سفره ها را دور نريزيد و گوشه اي براي پرندگان بريزيد. كجاست پرنده اي كه بخورد خورده نان ها را از لب پنجره ؟؟؟؟؟ انگار گوينده را ديو خبر نداشت پرنده هاي شهر مدت هاست كه شهر را كوچ كرده اند!!!!! نه به خاطر سرما و نه… بیشتر »
2 نظر
24 تیر 1398
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد. ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی… بیشتر »