12 مهر 1398
زنی بود درجنگ صفین با شعرهاش خیلی مردم رو تشویق به جنگ میکرد. معاویه خیلی از دستش عصبانی بود. سالها بعد از شهادت امیرالمؤمنین، معاویه وقتی رفت حج گفت اون زنیکه رو بیارید، آوردنش معاویه گفت، چرا انقدر علی رو دوست داری و بامن دشمنی. زن گفت، علی رو… بیشتر »
2 نظر
05 شهریور 1398
کیف کلاس اولش را خریده بود ،ذوق زده بود انگار دنیا را خریده بود همان پلاستیک بزرگش را با انکه به شانه اش انداخته بود تا زمین کشیده می شد. وقتی در مغازه رفت تا پیکسلی برای کیفش بخرد و بچسباند روی کیفیش لبخند باب اسفنجی انتخاب کرد، ناگهان چشمش به پیکسل… بیشتر »