30 آذر 1398
خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ عبادت یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات. اللهاکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ کِی جلوه میکنی؟ ببین من با ادب ایستادهام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمیشود رؤیت عظمت تو… بیشتر »
4 نظر
28 آذر 1398
تندروی های ریش دار بسیجی در حال خدمت به مردم، در سیل اخیر خوزستان، داوطلبانه هرجا نیاز به جان دادن باشد در صف مقدم ایستاده اند. دلواپسان مجازی و مدعی ایران پرستی روی کاناپه نشسته و توییت اعتراضی منتشر میکنند! جالب اینکه در تمامی فیلم های سینمایی… بیشتر »
27 آذر 1398
اگه كتك بخوريم و حتي غذا بهمون داده نشه ،سخت تر از اين نيست كه مادر با بچه حرف نزنه اين مثالي بود كه امروز راديو معارف داشت مي زد و مقايسه مي كرد به روز قيامت كه اگه خدا بهمون نگاه نكنه چه برسه كه با هامون حرف بزنه.اونوقت چي؟؟؟ راستي راستي!!!! تو اين… بیشتر »
27 آذر 1398
26 آذر 1398
برنامه ويژه وحدت حوزه و دانشگاه با حضور جمعي از طلاب و دانشجويان داخل مدرسمون بیشتر »
23 آذر 1398
تعلقات شدید به دنیا گاهی نیز عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است. اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده،… بیشتر »
23 آذر 1398
چرا قیمت دستورات واجب از دستورات مستحب بالاتر است؟ ?چرا وقتی که میخواهیم آدم شویم میفرمایند که «نمازت را دریاب»؟ چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود… بیشتر »
19 آذر 1398
گفت: برای من و خانوادهام دعا کنید… فرمود: فکر کردهای که برایتان دعا نمیکنم؟! آن هم وقتی که اعمالتان هر روز و هر شب بر من عرضه می شود! درک مطالب برایش سخت بود… امام رئوف (علیه السلام) فرمود: “قرآن… بیشتر »
18 آذر 1398
عصاي سفيدش را روي آسفالت هاي خيابان تكان ميداد و مسيرش را پيدا مي كرد.آرام و محتاطانه ارتفاع بلوار را هم با عصايش حس مي كرد چشمانم به در سرعت حركت تاكسي اين صحنه را اول صبح رصد مي كرد خدا را شكرت كه صبح را ميبينم بیشتر »
17 آذر 1398
16 آذر 1398
اینک قم شهری است محزون از آرمیدن خواهری معصوم که سالهای کوتاه عمرش را در غم فراق برادر گذراند و به انتها رسانید؛ همان بانوی کریمه ای که کودکی اش نیز در فراق پدر سپری شده بود… او که براستی فاطمه نام بود و چون فاطمه زهرا(س)، ولی خدا و حجت زمانش را… بیشتر »
12 آذر 1398
حکایتی از شهید مدرس / به نقل از فرزند شهید مدرس یک روز وقتی پدرم از مجلس بازگشت، عدهای از مردم به خانه آمدند و با سر و صدای زیاد گفتند آقا این چه لایحهای بود که امروز تصویب شد؟! خلاف مصلحت است. آقا فرمود اگر بیست رأس الاغ و یک آدم را… بیشتر »
11 آذر 1398
هر_روز_چقدر_برای_قرآن وقت_میزاری⁉️ حضرت آیت_الله_بهجت قرآن بالاترین کتابی است که در اختیار ماست، آیینهای است که حقیقت خود را به ما نشان میدهد، به خلاف صفحهی تلویزیون و یا آیینههای معمولی که تنها عکسِ اشیا را به ما نشان میدهند، نه حقیقت آنها را.… بیشتر »
10 آذر 1398
در کتاب هماى سعادت نجيب الدين كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است نقل مى فرمود يك شب در قبرستان بودم؛ ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است..من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شما به من… بیشتر »
10 آذر 1398
امتحانات_سختی_درپیش حسن_زاده_آملی ?بسیار کسانی که دعوی بندگی کرده اند ?و دم از ترک دنیا زده اند؛ ?تا دنیا بدیشان روی آورد ، ? جز وی همه را پشت پا زده اند . ?این بنده در معرض امتحان نیامده شرمسار است ? به حق خودت ? ثبت قلبی علی… بیشتر »
10 آذر 1398
امام جواد (ع) فرمودند: ⚡️مَن کَثُرَ هَمُّهُ، سَقُمَ جَسَدُهُ. ? هر کس که غم و اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار میشود. ? موسوعة کلمات الامام الجواد (ع)، ص ۲۴۰. ✨✨✨✨✨ #شرح_حدیث ? امام جواد میفرماید که #غم_و_غصه بدن رو از بین میبره… ? و امروزه… بیشتر »
10 آذر 1398
تجزیه و ترکیب ! روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را… بیشتر »
05 آذر 1398
داستان_تاجر_ثروتمند_و_چهار_زن روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال میکرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد. زن سومش را هم خیلی… بیشتر »
04 آذر 1398
#درمحضرقرآن ?مؤمنان واقعی، شدیدا مراقبند کمتر از گل به یکدیگر نگویند، چون میدانند ?شیطان درکمینشان نشسته، تا با کلمه ای تلخ یا سوء تفاهمی، اختلاف و فاصله بیاندازد بین دلهایشان وبه آتش بکشد گلستان همدلی مؤمنان را؛ ? «يَقُولُواْ الَّتِى هِىَ… بیشتر »
04 آذر 1398
از بستگانامام بودولی، شراب مۍخورد. رفت قم خانهۍ وکیل امام، اما وکيل راهش نداد. چند روز بعد وكيل رفت سامراء، اما امام راهش نداد. گریه ڪرد، دلیلش را خواست…!؟ گفت: “كسى ڪه راهش ندادے از سادات بود، باید احترامش… بیشتر »
04 آذر 1398
زنی در گذشته وجوانی خواستگار سمجی داشت که او را نپذیرفت و رد کرد. مدت ها گذشت و زن با مردی دیگر ازدواج کرد و صاحب جلال و شوکتی شدند. روزی از کناری میگذشتند که زن خواستگار سمج را در حال فقر وگدایی دید. همسرش به او رو کرد و گفت چه شانسی آوردی که من همسرت… بیشتر »
04 آذر 1398
حکایت_ملانصرالدین روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد. بعد از مدتی خواست او را پایین بیاورد ولی الاغ پایین نمی آمد. ملا نمی دانست الاغ بالا می رود ولی پایین نمی آید. پس از مدتی تلاش ملا خسته شد وپایین آمد ولی الاغ روی… بیشتر »