تندروی های ریش دار بسیجی در حال خدمت به مردم، در سیل اخیر خوزستان، داوطلبانه هرجا نیاز به جان دادن باشد در صف مقدم ایستاده اند.
دلواپسان مجازی و مدعی ایران پرستی روی کاناپه نشسته و توییت اعتراضی منتشر میکنند!
جالب اینکه در تمامی فیلم های سینمایی چهره بسیجی ها را تند، خشن، اُمل، احمق و مخالف شادی مردم نشان میدهند اما در واقعیت در همه بحران ها بسیجی ها در صف اول ایستاده اند.
نوشته يكي ديگه
اگه كتك بخوريم و حتي غذا بهمون داده نشه ،سخت تر از اين نيست كه مادر با بچه حرف نزنه
اين مثالي بود كه امروز راديو معارف داشت مي زد و مقايسه مي كرد به روز قيامت كه اگه خدا بهمون نگاه نكنه چه برسه كه با هامون حرف بزنه.اونوقت چي؟؟؟
راستي راستي!!!! تو اين دنيا اگه ناراحت باشيم و درها بروي ما بسته باشه، با تمام خطا و اشتباهاتمون آويزون درگاه خدا ميشيم .يه اميد خاصي پيدا ميشه انگار ميشه كه مشكله حل بشه.
حالا اگه خدا با هامون نباشه چي؟؟؟
امام صادق(ع) میفرماید: کسانی هستند که در روز قیامت، خدا به آنها نگاه نمیکند و با آنها حرف هم نمیزند؛ ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»(تحفالعقول/329) خدا با خیلیها روز قیامت حرف میزند(حتي اهل جهنم)ولی این گروه از اهل جهنم، کسانی هستند که خداوند حتی با آنها سخن هم نمیگوید و به آنها نگاه نمیکند که این ظاهراً بدترین عذاب است.
برنامه ويژه وحدت حوزه و دانشگاه با حضور جمعي از طلاب و دانشجويان داخل مدرسمون
تعلقات شدید به دنیا
گاهی نیز عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است. اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد.
چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است. طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او.
یک کسی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید. پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری ؟ گفت بله. پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای ؟ گفت نه. فرمود به خاطر همین می ترسی چون به جان تو وابسته شده است.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
چرا قیمت دستورات واجب از دستورات مستحب بالاتر است؟
?چرا وقتی که میخواهیم آدم شویم میفرمایند که «نمازت را دریاب»؟ چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود دارد. بالاخره خدایا «من» تصمیم گرفتم این روزه مستحبی را بگیرم. هر چه هم قیافهات را کج و معوج کنی و خودت را مثلاً کوچک کنی، باز هم هست. به هر حال «من» تصمیم گرفتم. اما این مسأله در نمازهای واجب یومیه نیست. خدایا در نماز یومیه غلط میکنم من تصمیم بگیرم یا نگیرم. اصلاً به من ربطی نداشت. تو گفتی واجب است، من آمدم. عرفا میگویند حضور «من» در امر واجب کمتر است، به همین دلیل نور امر واجب بیشتر است.
?بخشی از کتاب “رابطه #عبد_و_مولا” اثر علیرضا پناهیان
گفت:
برای من و خانوادهام دعا کنید…
فرمود:
فکر کردهای که برایتان دعا نمیکنم؟!
آن هم وقتی که اعمالتان
هر روز و هر شب
بر من عرضه می شود!
درک مطالب برایش سخت بود…
امام رئوف (علیه السلام)
فرمود:
“قرآن را نخواندهای؟!
آنجا که فرموده :
«عمل کنید که خدا و رسول
و مومنان کار شما را خواهند دید.
به خدا قسم
مراد از مومنان در این آیه،
علی بن ابی طالب (علیه السلام)
و امامان هستند”
قلب عبدالله بن ابان آرام شد…
حالا مطمئن بود
که امام زمانش
هر روز و هر شب دعایش می کند؛
هم برای او
هم برای خانواده اش
هم برای تک تک شیعیان…
?کافی جلد ۱، صفحه ۲۱۹
#درمحضراهل_بیت
عصاي سفيدش را روي آسفالت هاي خيابان تكان ميداد و مسيرش را پيدا مي كرد.آرام و محتاطانه
ارتفاع بلوار را هم با عصايش حس مي كرد
چشمانم به در سرعت حركت تاكسي اين صحنه را اول صبح رصد مي كرد
خدا را شكرت كه صبح را ميبينم
اینک قم شهری است محزون از آرمیدن خواهری معصوم که سالهای کوتاه عمرش را در غم فراق برادر گذراند و به انتها رسانید؛ همان بانوی کریمه ای که کودکی اش نیز در فراق پدر سپری شده بود…
او که براستی فاطمه نام بود و چون فاطمه زهرا(س)، ولی خدا و حجت زمانش را با بصیرت علوی، شناخت و سختی و دوری راه را بر تن خرید و بی قرار درک محضر ولی زمان خود شد.
این بانوی بزرگوار در دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری در حالی که عازم سفر به خراسان و دیدار برادر گرامیشان امام رضا (ع) بودند؛ در شهر قم از دنیا رفتند و این چنین شد که قم نیز میعادگاهی برای عاشقان کویش گردید…
همان گونه که زینب کبری(ع) رشادت ها و شهادت عاشورائیان را با صبر و استقامت خویش به گوش همگان رسانید؛ فاطمه معصومه (س) نیز با گام های پرصلابتی که در دفاع از ولایت برداشت به شهر قم حیاتی دیگر بخشید و پناهگاهی برای دلهای خسته از نفاق و مشتاقان راه ولایت شد.
ایشان همان نازدانه ای است که برادرش رضا (ع) او را معصومه نامیده است؛ یعنی کسی که تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد و در خاک کویری قم آرام گرفت و تفسیر واقعی از غربت به قربت رسیدن شد…
از قلم دیگری